[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
مؤسسه عالی آموزشی و پژوهشی طب انتقال خون::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
اخبار و رویدادها::
تماس با ما::
تسهیلات تارنما::
فرم تعهد نامه (الزامی)::
اخلاق و مجوزها::
::
جستجو درتارنما

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات تارنما
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک تخصصی مقالات پزشکی

AWT IMAGE

..
نمایه ها
https://vlibrary.emro.who.int/journals_search/?skeyword=the+scientific+journal+of+iranian+blood+transfusion+organization&country=&subject=&indexing_status=&country_group=&so
..
:: جلد 13، شماره 1 - ( بهار 1395 ) ::
جلد 13 شماره 1 صفحات 10-1 برگشت به فهرست نسخه ها
القای آپوپتوز در سلول‌های لوسمیک پرومیلوسیتی(NB4) توسط الیگونوکلئوتید ضد آنزیم تلومراز
لیلا اصغری‌کیا ، داود بشاش ، سید حمیدا. . غفاری ، محسن حمیدپور ، اردشیر قوام‌زاده
کارگر شمالی ـ تهران ـ ایران ـ کدپستی: 14111
واژه‌های کلیدی: کلمات کلیدی: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد، آپوپتوز، مرگ سلولی
متن کامل [PDF 479 kb]   (2249 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (6478 مشاهده)
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: هماتولوژي
انتشار: 1394/12/22
متن کامل:   (1681 مشاهده)
القای آپوپتوز در سلول‌های لوسمیک پرومیلوسیتی(NB4) توسط الیگونوکلئوتید
ضد آنزیم تلومراز
 
لیلا اصغری کیا1، داود بشاش2، سید حمیداله غفاری3، محسن حمیدپور4، اردشیر قوام‌زاده5
 
 
چکیده
سابقه و هدف
به دلیل فعالیت بالای آنزیم تلومراز در تکثیر اغلب سرطان­ها از جمله لوسمی پرومیلوسیتیکی حاد(APL)، مهار تلومراز روش مناسبی جهت درمان می‌باشد. در این مطالعه به بررسی اثر الیگونوکلئوتید ضد تلومراز بر روی القای مرگ سلولی و آپوپتوز سلول­های NB4 پرداختیم.
مواد و روش‌ها
در این مطالعه تجربی، به منظور بررسی اثر الیگونوکلئوتید آنتاگونیست تلومراز، سلول­ها تحت دوزهای مختلف الیگونوکلئوتید قرار گرفتند. جهت بررسی اثر این دارو بر زند­ه­ما­نی سلول­ها، آزمایش MTT انجام شد و جهت بررسی مولکولی القای آپوپتوز، بیان ژن­های دخیل در این روند به روش Real-Time PCR ارزیابی گردید.
یافته‌ها
الیگونوکلئوتید قادر به کاهش درصد زنده‌مانی و القای مرگ سلولی می‌باشد. تیمار سلول­ها با  الیگونوکلئوتید در غلظت­های 5، 10، 20، 30 و 40 پیکومولار، به صورت وابسته به دوز پس از طی 48 ساعت باعث کاهش درصد زنده­مانی سلول­ها و مرگ سلولی گردید. شایان ذکر است میانگین درصد زنده مانی در غلظت 40 پیکومولار، 64% بود، در حالی که این درصد در تیمار سلول­ها با الیگونوکلئوتید کنترل 94% می­باشد. علاوه بر این، نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که مرگ سلولی القا شده با این الیگونوکلئوتید با افزایش بیان ژن­ Bax و کاهش بیان 2Bcl- همراه می­باشد.
نتیجه گیری
با توجه به طول تلومر کوتاه و فعالیت بالای آنزیم تلومراز در بیماران APL و همچنین اثربخشی الیگونوکلئوتید در القای مرگ سلولی در سلول­های پرومیلوسیتیک NB4، می­توان درمان­های مبتنی بر استراتژی مهار آنزیم تلومراز را به عنوان راه­کار مناسب در این بیماران مدنظر قرار داد.
کلمات کلیدی: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد، آپوپتوز، مرگ سلولی
 
 
 
 
 
تاریخ دریافت : 27/12/93
تاریخ پذیرش : 6  /8 /94
 
 

1- کارشناس ارشد خون‌شناسی و بانک خون ـ گروه هماتولوژی دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ تهران ـ ایران
2- PhD خون‌شناسی و بانک خون ـ استادیار گروه هماتولوژی دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ تهران ـ ایران
3- مؤلف مسئول: PhD ژنتیـک مولکولی ـ دانشیار مرکز تحقیقات خـون، انکولوژی و پیونـد سلول‌های بنیادی بیمارستان شریعتی و دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران ـ کارگر شمالی ـ تهران ـ ایران ـ کدپستی: 14111
4- PhD خون‌شناسی و بانک خون ـ دانشیار دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ تهران ـ ایران
5- فوق تخصص خون و انکولوژی ـ استاد مرکز تحقیقات خون، انکولوژی و پیوند سلول‌های بنیادی بیمارستان شریعتی و دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران ـ تهران ـ ایران
 

مقدمه
    لوسمی پرومیلوسیتیک حاد، زیر گروهی از لوسمی­های میلوئیدی حاد (Acute Myeloid Leukemia) است که با جابه‌جایی کروموزومی t (15:17) در 90%-85% موارد همراه بوده و منجر به تشکیل انکوپروتئین PML-RARα می­شود (2، 1). تاکنون پنج ترانسلوکیشن کروموزومی درارتباط با این بیماری شناسایی شده­اند که همگی با درگیری ژن گیرنده رتینوئیک اسید (متابولیت فعال ویتامین A) یا همان RARα همراه هستند(3). این بیماری یکی از شدیدترین انواع بیماری AML همراه با خونریزی بوده و در کمتر از چندین هفته می­تواند سبب مرگ بیماران شود(3). در بیماران تازه تشخیص­داده شده، شیمی­درمانی خط اول دفاعی در این بیماران را تشکیل می­دهد. با این رژیم درمانی فقط 45%-35% بیماران به بهبودی کامل حدود 25-11 ماه رسیده و خونریزی­های شدید در بعضی موارد مرگ بیماران را نیز به دنبال دارد. در سال 1985 معرفی ATRA سبب تحولی عظیم در درمان بیماریAPL  شد. ATRA که ایزومری از ویتامین A می­باشد، با القای تمایز و پیشبرد مراحل بلوغ باعث افزایش بهبودی کامل به حدود 85% می­شود. با این حال درمان با ATRA در بعضی از بیماران حالت مقاومت دارویی را ایجاد می­کند که سبب عود بیماری، بالا رفتن تعداد گلبول­های سفید و ایجاد سندرم کشنده رتینوئیک اسید (RAS) می­شود(4).
    مشخص شده است که مهم‌ترین تفاوت بین سلول­های سرطانی و طبیعی، توانایی تکثیر و رشد غیر­قابل کنترل، تهاجم به بافت­ها و انتشار متاستاتیک این سلول­ها می‌باشد. فعالیت تلومراز و حفظ طول تلومرها، کلید اصلی توانایی سلول­های سرطانی برای نامیرا شدن می­باشد(5). تلومرها توالی­های تکراریTTAGGG  می­باشند و به عنوان کلاهکی  
در انتهای DNA ، از کروموزوم سلول­های یوکاریوتی محافظت می­کنند. مشخص شده است که از دست­ رفتن تلومر به بی­ثباتی ژنتیکی، پیری و آپوپتوز منجر شده و وجود آنزیم تلومراز مانع از کوتاهی و فرسایش تلومرها شده و مسئول نامیرایی سلول­های تومورال و قابلیت تکثیر نامحدود این سلول­ها است(6). این آنزیم در بسیاری از سلول­هـای سـوماتیـک بیـان نمـی­شود، امـا در سلـول­های
سریع‌التکثیر مانند استم سل­ها (HSC)، سلول­های جنسی مردان و سلول­های سرطانی بیان می­شود(5). این آنزیم از دو زیر واحـد کاتالیتیک تحت عنوان hTERT و یـک جـزء  RNA به نام hTERC تشکیل شده است(6). با توجه به افزایش فعالیت آنزیم تلومراز در بیش از ۸۵% بدخیمی‌های انسان، این آنزیم به عنوان هدف درمانی بسیار امیدوار کننده­­ جهت درمان سرطان­ها معرفی شده و اخیراً مهارکنندگان تلومراز به عنوان راه­کارهای درمانی جدید مورد توجه شایانی قرار گرفته­اند(7).
    از مهم‌ترین داروهای مهارکننده تلومراز می­توان به ترکیبات الیگونوکلئوتیدی مهارکننده hTERC اشاره­کرد. ترکیبات الیگونوکلئوتیدی هم چون GRN163L با هدف قراردادن 11 نوکلئوتید واحد RNA تلومراز و با مهار رقابتی، از تشکیل کمپلکس hTERC با واحد کاتالیتیک TERT جلوگیری به عمل می­آورد؛ روندی که با کوتاه شدن طول تلومر، الحاق کروموزومی، شکست­های کروموزومی و توقف تقسیم میتوزی همراه می­شود(9، 8). تحقیقات مختلف نشان می­دهند که GRN163L ، داروی مناسبی در مهار تلومراز و جلوگیری از تکثیر سلول‌های سرطانی در بدخیمی­هایی هم چونCLL ، سرطان­ پروستات، سرطان مری، مالتیپل میلوما و بسیاری دیگر از بدخیمی­ها می­باشد(10، 9).
    علی‌رغم این که درمان بیماران APL با سه استراتژی ATRA ،ATO و داروهای شیمی­درمانی موجب تحولی عظیم در درمان بیماران شده است، با این حال مواردی از بیماری مشاهده می­شود که در برابر این درمان­ها مقاومت می­کنند(12، 11). مطالعه‌های قبلی نشان داده­اند که نزدیک به 90 % از بیماران APL، به طور قابل توجهی دارای تلومرهای کوتاه(متوسط TRF: kb 5/3) می­باشند که این امر بـازگوکننده افزایش فعالیـت پـرولیفراتیو سلول­ها در این بیماری است(13). هم چنین بیان شده­­است که طول تلومری کوتاه و افزایش فعالیت تلومراز در بیماران APL ، با پیشرفت و عود بیماری مرتبط بوده و نشان­دهنده زیر مجموعه­ای از بیماران با بیماری تهاجمی­­تر و علائم بالینی شدیدتر است(14، 13). از طرفی دیگر تحقیقات مختلف نشان می­دهند که سلول­هایی با تلومر کوتاهتر و فعالیت تلومراز بالاتر، بیشتر از درمان ضد تلومراز بهره­مند خواهند شد(15)؛ لذا چشم­انداز اضافه­کردن درمان­های مبتنی بر مهار تلومراز می­تواند در بیماران APL امیدوار­کننده باشد و به نظر می­رسد این بیماران، کاندید مناسبی برای درمان با مهارکنندگان تلومراز باشند(16). به­ این منظور و برای بررسی کارآیی استفاده از استراتژی درمان آنتی­تلومراز در بیماری APL ، نوعی الیگونوکلئوتید در این مطالعه طراحی و نتایج حاصل از تیمار سلول­های NB4 با غلظت­های متفاوت این الیگونوکلئوتید مورد بررسی قرار گرفت.
 
مواد و روش‌ها
کشت سلولی:
    در این مطالعه تجربی، سلول‌هایNB4  (رده سلولی انسانی (APL به صورت سوسپانسیون در محیط کشت 1640 RPMI حاوی mM2 از L- گلوتامین، FBS %10، پنی­سیلین به میزان  U/mL100 و استرپتومایسین به میزان µg/mL 100 در دمای ۳۷ درجه سانتی­گراد و فشار ۵% از CO2 کشت داده شدند. سلول­های  NB4از بانک سلولی انستیتو ­پاستور تهیه شد و برای بررسی حضور (15:17)t ، روش استاندارد کاریوتایپینگ انجام شد. هم­چنین این رده سلولی برای حضورmRNA  ژن ترکیبی PML/RARα نیز مورد مطالعه قرار گرفت.
 
طراحی الیگونوکلئوتید:
    در این مطالعه با توجه به تحقیق و مطالعه فراوان بر روی ساختار الیگونوکلئوتیدهای تجاری و اعمال تغییرات بر روی ساختار شیمیایی آن‌ها، الیگونوکلئوتید جدیدی برای مهار آنزیم تلومراز طراحی شد. بدین ترتیب که الیگونوکلئوتید از 13 واحد نوکلئوتیدی 3' 5'-TAGGGTTAGACAA- اصلاح شده با ساختار N3'→P5' تیوفسفرآمید(phosphothioate linkage) تشکیل شده که مکمل منطقه RNA تلومراز می­باشد. شایان ذکر است اصلاح جایگاه­های تیو فسفرآمید، ارتباط داخل نوکلئوزیدی با RNA را برای ثبات ترمودینامیکی بالا و نیمه عمر طولانی الیگونوکلئوتید فراهم می­کند؛ همچنین اصلاحات تیوفسفرآمید سبب مقاومت الیگونوکلئوتید در شرایط اسیدی و در برابر نوکلئازها می­شود. در ضمن لازم به ذکر است که با تغییر در سکانس نوکلئوتیدی، الیگونوکلئوتید دیگری به عنوان الیگونوکلئوتید کنترل طراحی شد.
 
تیمار دارویی سلول­ها با الیگونوکلئوتید به روش ترانسفکشن :
    برای تیمار دارویی سلول­ها با الیگونوکلئوتید طراحی شده از روش ترانسفکشن با لیپوفکتامین 2000 تهیه شده از شرکت اینویتروژن استفاده شد. در این روش سلول­های NB4 به تعداد 7000 سلول با استفاده از محیط RPMI حاوی FBS بدون آنتی بیوتیک در هر چاهک پلیت­ 96 خانه ریخته شدند. طبق دستورالعمل ارایه شده توسط شرکت اینویتروژن، عمل ترانسفکشن با الیگونوکلئوتید در غلظت­های مختلف 5، 10، 20، 30، 40 و 50 پیکومولار و غلظت ثابت µL 25/0 لیپوفکتامین بر روی سلول­های NB4 انجام گرفت؛ سلول­ها در انکوباتور 37 درجه سانتی­گراد حاوی 5% CO2 انکوبه شده و پس از گذشت 6 ساعت محیط کشت سلول­ها که حاوی الیگونوکلئوتید بود با محیط RPMI حاوی FBS بدون آنتی‌بیوتیک جایگزین شده و سلول­ها به مدت 48 ساعت دیگر انکوبه شدند.
 
کسب غلظت بهینه الیگونوکلئوتید و بررسی درصد زنده‌مانی سلول­ها:
    در این مطالعه به ­منظور به­دست­ آوردن غلظت بهینه الیگونوکلئوتید طراحی شده مهارکننده تلومراز و همچنین بررسی تاثیر سایتوتوکسیک الیگونوکلئوتید بر میزان زنده‌مانی سلول­ها، از روش MTT استفاده شد. برای این کار از پلیت 96 چاهکی و با مقادیرمتفاوت 5 ،10 ،20، 30، 40 و 50 پیکومولار الیگونوکلئوتید و 25/0 میکرو­لیتر لیپوفکتامین 2000 استفاده شد. پلیت­ها در انکوباتور قرار داده شدند و 6 ساعت بعد از ترانسفکشن، محیط سلول­ها با محیط RPMI دارای FBS 10% تعویض شد و 48 ساعت بعد از ترانسفکشن، آزمون MTT انجام شد. به هر چاهک 100 میکرولیتر محلول MTT اضافه شده و پلیت به مدت 5 دقیقه شیک و به مدت 3 ساعت دیگر انکوبه شد. سپس پلیت به مدت 10 دقیقه با دور g350 سانتریفوژ گردید. سپس مایع رویی را دور ریخته و به رسوب سلولی ته هر چاهک 100 میکرولیتر محلول DMSO اضافه گردید. پس از مخلوط نمودن به مدت 5 دقیقه، پلیت را به مدت 5 دقیقه در 37 درجه سانتی­گراد انکوبه نمودیم. سپس جهت خواندن جذب نوری چاهک­ها، پلیت را در دستگاه الایزا ریدر قرار داده و در طول موج 570 نانومتر جذب نوری قرائت شد. به منظور افزایش بهره­ وری و بررسی مقایسه­ای، تمامی آزمایش­ها برای هر دوز به صورت تری­پلیکیت انجام شد. میزان زنده­مانی ایجاد شده با توجه به میانگین مقادیر OD از پلیت MTT که توسط دستگاه الایزا ریدر به دست‌آمده است طبق فرمول زیر محاسبه شد:
              تعداد سلول‌های زنده
100 *  ـــــــــــــــــــــــــــ = درصد زنده‌مانی سلول‌ها
       مجموع سلول‌های زنده و مرده
 
استخراج RNA :
    برای استخراج RNA ابتدا سلول­ها با لیپوفکتامین 2000 و الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز ترانسفکت شده و بعد از 6 ساعت از ترانسفکشن، با محیط RPMI60 حاوی FBS 10% تعویض محیط صورت گرفت و به مدت 48 ساعت در 37 درجه سانتی­گراد انکوبه شدند. پس از تیمار، سلول‌ها جمع­آوری شده و RNA سلول­ها با استفاده از کیتHigh Pure RNA Isolation  شرکت روش استخراج شد و مقدار RNA با روش تعیین جذب نوری (OD) و میزان جذب در طول موج  nm260 توسط دستگاه نانودراپ ND-1000 (نانودراپ تکنولوژیس‌ - ویل مینگتون) اندازه­گیری شد. هم چنین برای بررسی کیفیت‌RNA استخراج شده، 2 میکرولیتر از RNA استخراج شده  را بر روی ژل آگاروز 5/1% با ولتاژ 140ولت در تانک الکتروفورز به مدت 15 دقیقه الکتروفورز کردیم.
 
ساخت cDNA :
    برای ساخت cDNA در این تحقیق از کیت PrimeScript™ RT reagent (تاکارا بیو) استفاده شد. برای هر نمونه استخراج شده RNA ، یک لوله نیم میلی‌لیتری انتخاب شد. برای ساخت cDNA با توجه به تعداد نمونه­ها میزان مورد نیاز Master Mix تهیه گردید. حجم مورد نظر برای ساخت cDNA ، 20 میکرولیتر بوده و محتویات Master Mix برای هر واکنش شامل  µL4 بافر X 5 PrimeScript™ ،  µL1 از  PrimeScript™ RT Enzyme ، µL 1 از آغازگر Oligo dT (µM 50)، µL  1 از mers 6 Random (µL 100) و µg 1 ازRNA  مورد نظر می­باشد که در نهایت با آب DEPC حجم مورد نظر به 20 میکرولیتر رسانده می­­شود. سپس لوله­ها 15 دقیقه در 37 درجه سانتی‌گراد جهت انجام رونویسی معکوس و 5 ثانیه در 85 درجه سانتی‌گراد جهت غیر­فعال شدن آنزیم نسخه­بردار معکوس توسط تیمار حرارتی در دستگاه PCR قرار گرفتند. cDNA  ساخته شده در 20-  درجه سانتی‌گراد نگهداری شد.
 
ارزیابی بیان ژن با Real-Time PCR :
    آزمون Real-Time PCR با استفاده از دستگاه Applied Biosystems StepOnePlus™ و در حجم 20 میکرولیتر انجام شد. به ازای هر واکنش، μL 10 از SYBR® Premix Ex Taq ™ ( 2X ) ، μL 2 از  محصول cDNA ،  μL5/0 از هر یک از آغازگرها( pMol10) و  μL7 آب عاری از نوکلئاز اضافه شد(جدول1). شرایط دمایی مورد استفاده شامل یک مرحله آماده­سازی اولیه در دمای 95 درجه سانتی­گراد به مدت 30 ثانیه و سپس 40 چرخه برای دناتوراسیون(۵ ثانیه در ۹۵ درجه سانتی‌گراد) و مرحله آنیلینگ/اکستنشن توأم (20  ثانیه در ۶۰ درجه سانتی­گراد) بود. برای بررسی اختصاصیت محصول تکثیر شده، منحنی ذوب مورد بررسی قرار­ گرفت. از جمله مزایای Real-Time PCR ، ترسیم منحنی ذوب است که این عمل پس از اتمام فرآیند PCR انجام می‌شود و در واقع نوعی بررسی کیفی محسوب می‌گردد. دمایی که در آن DNA دو رشته‌ای دناتوره یا از هم باز می‌شود، نقطه ذوب خوانده می‌شود. از آن جایی که SYBR Green نمی‌تواند بین محصولات مختلف تفاوتی قائل باشد، می‌توان با استفاده از منحنی ذوب(Melting Curve) تنوع محصولات را در فرآیند PCR  مشخص کرد. در این آزمون از ژن HPRT به عنوان ژن مرجع استفاده شد. از آن­ جایی که سایبرگرین نمی‌تواند بین محصولات مختلـف تفـاوتی قائل باشد، با استفاده از منحنی
 

جدول 1: توالی آغازگرهای به کار رفته در مطالعه جهت آزمون Real-Time PCR
 
ژن آغازگر جلوبرنده(5'-3') آغازگر معکوس(5'-3') اندازه(bp)
HPRT TGGACAGGACTGAACGTCTTG CCAGCAGGTCAGCAAAGAATTTA 111
Bax CGAGAGGTCTTTTTCCGAGTG GTGGGCGTCCCAAAGTAGG 242
2Bcl- CGGTGGGGTCATGTGTGTG CGGTTCAGGTACTCAGTCATCC 90
 
 
ذوب اختصاصیت محصولات در فرآیند PCR مشخص گشت. در انتها برای محاسبه تعداد نسخه  mRNAتکثیر شده، از فرمول DDct -2 استفاده شد.
 
آنالیز آماری:
    برای انجام مطالعه­های آماری از ۱۸ SPSS استفاده شد. اختلاف معنادار بین متغیرهای آزمایش با استفاده از آزمون student two tailed تعییـن شد. مقادیر به دست آمده با 05/0 p< از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد.
 
یافته‌ها
الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز به صورت وابسته به دوز باعث کاهش زنده­مانی  سلول­های NB4 می­شود:
    با استفاده از روش MTT ، مقادیر غلظت بهینه الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز تعیین شد. در این روش مقادیر متفاوتی از الیگونوکلئوتید مورد استفاده قرار گرفت و زنده­مانی سلول­ها پس از گذشت 48 ساعت محاسبه شد. نتایـج زنـده­مانی بـه ­دسـت آمـده از MTT در غلظت­های 5 ، 10، 20 ،30 ،40 و 50 پیکومـولار الیگونوکلئوتید به ترتیب: 82%، 78% ، 74% ،70% ، 64% و 89% بودند(نمودار 1).
    با توجه به نتایج، دوز pMol 40 این مهار­کننده به عنوان دوز بهینه در نظر گرفته شد. از الیگونوکلئوتید کنترل و سلول­های NB4 که عمل تیمار بر روی آن­ها انجام نگرفته بود، به عنوان کنترل استفاده شد و برای بررسی اثر سمیت لیپوفکتامین بر روی سلول­ها، خود لیپوفکتامین نیز به تنهایی بر روی سلول­ها ریخته شد. طی نتایج به دست ­آمده مشاهده شد که لیپوفکتامین بر روی سلول­ها اثر سمی نداشته و نتیجه زنده­مانی حاصل از الیگونوکلئوتید کنترل در غلظت pMol 40 نیز 94% می­باشد.
تاثیر الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز بر روی بیان ژن Bax و 2Bcl- :
    به دنبال اثرات سایتوتوکسیک الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز، در این مطالعه به بررسی ژن­های کلیدی دخیل در القای مرگ سلولی و آپوپتوز پرداختیم. پس از انجام Real-Time PCR ، آنالیز منحنی ذوب نشان می­دهد که هیچ گونه آغازگر دایمر و یا تکثیر  DNAهای اضافی وجود نداشته و رشته  DNAتکثیر شده به طور اختصاصی رشته DNA ژن هدف (Bax) می­باشد(شکل 1). غلظت بهینه /µL pMol 40 به دست آمده از الیگونوکلئوتید طراحی شده سبب افزایش بیان ژن Bax به میزان 2/1 برابر در مقایسه با سلول­های تیمار نشده NB4 شده ­است، این در حالی­است که تغییر معناداری در بیان این ژن به واسطه تیمار سلول­ها با الیگونوکلئوتید کنترل مشاهده نمی­شود(نمودار 2). هم چنین بررسی بیان ژن­ها نشان داد که غلظت بهینه  pMol40 الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز، موجب کاهش بیان ژن 2Bcl به میزان 3/0 برابر شده است، این در حالی ­است که الیگونوکلئوتید کنترل تاثیری در کاهش بیان این ژن نداشته است(نمودار 2). به ­منظور بررسی تغییر بیان ژن­های Bax و 2Bcl در تعیین سرنوشت سلول، نسبت 2Bax/Bcl اندازه‌گیری شد. نتیجه به دست آمده نشان داد که نسبت 2Bax/Bcl- در سلول­های NB4 تیمار شده با الیگونوکلئوتید به میزان 7/1 برابر افزایش داشته است، ولی در تیمار این سلول­ها با الیگونوکلئوتید کنترل، افزایشی مشاهده نشد(نمودار 3). هر چند که تغییرات ژن­های  Baxو 2Bcl به تنهایی تفاوت چشمگیری با کنترل نداشته است اما نسبت 2Bax/Bcl که تعیین کننده بقا یا مرگ سلول می­باشد، به­ طور معناداری افزایش پیدا کرده است که بیانگر القای مرگ سلولی می‌باشد.
 
 

نمودار 1 : تعیین دوز بهینه الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز سلول­های NB4 در تعداد 7000 سلول در پلیت 96 خانه­ای به روش ترانسفکشن تحت تاثیر مقادیر مختلف 5 ،10 ،20 ، 30 ،40 و50 پیکومولار الیگونوکلئوتید و 25/0 میکرولیتر لیپوفکتامین 2000 قرارگرفته و پس از مدت زمان 48 ساعت انکوباسیون، درصد زنده‌مانی آن­ها محاسبه شد. نتایج نشان داد که با بالارفتن غلظت الیگونوکلئوتید مرگ سلولی در این سلول­ها بیشتر شده و بیشترین مرگ سلولی در غلظت pMol/µL 40 مشاهده شد. میانگین و انحراف معیار نتایج حاصل از سه ران کاری مختلف(mean ± SD) محاسبه  و p value  به دست آمده(001/0 p< *** ؛ 01/0 p< ** ؛ 05/0 p< *) نشان‌دهنده معنادار بودن نتایج از نظر آماری در مقایسه با نمونه کنترل می­باشد.


شکل 1 : منحنی ذوب(راست) و منحنی تکثیر (چپ) ژن­های مورد بررسی: همان طور که در شکل دیده می­شود، پس از مشتق‌‌گیری منحنی درجه دومی به دست می­آید که وجود پیک­های ذوب با نقاط ماکزیمم واحد فلورسانس دلالت بر این امر دارد که رشته DNA تکثیر شده به طور اختصاصی رشته ژن مورد هدف 2Bax ,Bcl- و ژن مرجع HPRTمی­باشد. از آنجا که دمای ذوب محصولات PCR با طول و توالی‌های مختلف متفاوت است، لذا با استفاده از نمودار دمای ذوب (Melting Curve) می‌توان DNA دو رشته‌ای هدف را شناسایی کرد. ΔRN : افزایش فلئورسانس نرمالیزه شده (Rn) در طول PCR


نمودار 2: تغییرات سطوح mRNA ژن­های Bax و 2 Bcl-در تیمار دارویی با الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز: نتایج به دست آمده از تیمار سلول‌ها با الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز و اثر آن بر روی بیان ژن­های 2Bax , Bcl- مبین این موضوع است که  غلظت بهینه/µL  pMol 40 الیگونوکلئوتید سبب افزایش بیان ژن Bax به میزان 2/1 برابر و کاهش بیان ژن 2Bcl- به میزان 3/. برابر در مقایسه با سلول­های تیمار نشده شده است. همان ­­طور که در این نمودار نشان داده شده است، الیگونوکلئوتیدکنترل در غلظت /µL pMol 40 اثری بر روی بیان ژن Bax و 2Bcl- نداشته است. میانگین و انحراف معیار نتایج به دست آمده از دو ران کاری مختلف(mean ± SD) محاسبه شد. هم چنین مقادیر p value  به ­دست آمده آزمایش(001/0 p< *** ؛ 01/0 p< ** ؛ 05/0 p< *) نشان‌دهنده معنادار بودن نتایج از نظر آماری در مقایسه با نمونه کنترل می­باشد. مقادیر p value  به ­دست آمده برای ژن Bax و 2Bcl- در تیمار با غلظت 40 پیکومولار الیگونوکلئوتید به ترتیب 0126/0 و 0324/0 است.
 


نمودار 3 : تغییرات نسبت ژن­های 2Bax/Bcl- در تیمار سلول‌هایNB4 با الیگونوکلئوتید تیمار سلول­ها با الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز باعث افزایش نسبت ژن­های 2Bax/Bcl- در غلظت اپتیموم/µL  pMol 40 می­شود. میانگین و انحراف معیار نتایج حاصل از دو ران ­کاری مختلف(mean ± SD) محاسبه و p value  به ­دست آمده (001/0 p< *** ، 01/0 p< ، 05/0 p< *) نشان‌دهنده معنادار بودن نتایج از نظر آماری در مقایسه با نمونه کنترل بود.
 
بحث
     مشخـص شـده است که سلول­هایی با تلومر کوتاهتر و
فعالیت تلومراز بالاتر، بیشتر از درمان ضد تلومراز بهره­مند خواهند شد؛ لذا چشم­انداز اضافه­کردن درمان‌های مبتنی بر مهار تلومراز می­تواند در بیماران APL امیدوار ­کننده باشد(17). الیگونوکلئوتیدهای مختلفی طراحی شده­اند که به­عنوان یک آنتاگونیست تلومراز عمل کرده و تمایل زیادی به منطقه الگوی RNA تلومراز (hTR) دارند. در واقع این مهارکننده­ها با ممانعت از مونتاژ آنزیم تلومراز، مانع از فعالیت این آنزیم می­شوند (18). با توجه به مطالعات گذشته و به منظور بررسی استراتژی کارایی درمان آنتی تلومراز در  لوسمی پرومیلوسیتیک حاد، در این مطالعه سلول­های لوسمیک NB4 تحت غلظت­های متفاوتی از الیگونوکلئوتید طراحی شده قرار داده شد. پس از انجام آزمایش­ها مشخص گردید که دوز بهینه الیگونوکلئوتید قادر است در کوتاه مدت منجر به افزایش مرگ سلول­های NB4 و کاهش درصد زنده­مانی این سلول­ها شود. مطالعه‌هایی که بـر روی سلول­های سرطانی مری و مالتیپل میلوما انجام گرفت نیز حاکی از این واقعیت است که تیمار کوتاه ­مدت سلول­های سرطانی و توموری با الیگوکلئوتیدGRN163 ، موجب افزایش نقاط آسیب دیده و شکست­های DNA (DSB) و لذا افزایش پاسخ های آسیب DNA (DDR) و در نتیجه افزایش مرگ­سلولی و مهار رشد سلول­های توموری این سلول­ها می­شود(19، 17). مشخص شده است که در برخی موارد، مهار تلومراز مستقل از کوتاه­شدن تلومر و احتمالاً از طریق پاسخ آسیب DNA (DNA damage response) سبب القای مرگ سلولی می‌گردد(20). تحقیقات نشان می­دهند برهم خوردن آرایش ساختمانی تلومرها و باز­ شدن T Loop تلومر تحت تاثیر الیگونوکلئوتیدها و در ­دسترس قرار­گرفتن پروتئین­های TRF2 و POT1 از کمپلکس شلترین(Shelterin) تلومر می‌تواند باعث فعال­شدن مکانیسم­های ترمیم آسیب DNA شود(22، 21). هم چنین فعال شدن این پاسخ­ها باعث به خدمت گرفتن پروتئین p53  و فعال­سازی پاسخ ATM می‌شود که به نوبه­ خود منجر به تشکیل کانون­هایی ناشی از اختلال عملکرد تلومر و شکست­هایی بر روی DNA می‌گردد که این مناطق موجب فعال شدن مکانیسم­های ترمیم آسیبDNA  و سبب القای پدیده پیری و آپوپتوز در سلول‌ها می­‌شود(24،‌ 23). هم چنین جهت مطالعه مکانیسم مولکولی دخیل در القای مرگ سلولی در سلول‌های NB4 ، در این مطالعه به بررسی تغییرات بیان ژن Bax و 2Bcl-پرداخته شد. ژن Bax یکی از اعضای پروآپوپتوتیک خانواده 2Bcl- است که باعث پیشبرد آپوپتوز با نقش آنتاگونیستی برای 2Bcl- می‌شود(26، 25). نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز باعث افزایش بیان ژن Bax و کاهش بیان ژن 2Bcl- در سطح mRNA می­شود. بنابراین می­توان متصور شد که الیگو­نوکلئوتید مهارکننده تلومراز احتمالاً از طریق تنظیم فعالیت رونویسی 2Bcl- و Bax ، که نقش مرکزی را در تنظیم مرگ­ سلولی برنامه‌ریزی شده دارند، سبب القای آپوپتوز در سلول­های لوسمیک پرومیلوسیتی می­گردند. هم چنین در این بررسی افزایش نسبت 2Bax/Bcl ، بیان­کننده سیر پروآپوپتوتیک در سلول‌هایNB4 در اثر تیمار با این دارو می­باشد. در نتیجه در مطالعه انجام شده مشخص شد که الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز در کوتاه­مدت دارای اثرات سایتوتوکسیک و آپوپتوتیک بر روی سلول­های پرومیلوسیتیک حاد NB4 می­باشد که احتمالاً این اثرات می­تواند به واسطه افزایش ژن­های پروآپوپتوتیکی هم چون Bax و کاهش ژن­های آنتی‌آپوپتوتیک کلیدی مانند2Bcl-  در این سلول­ها ­باشد.
 
نتیجه‌گیری
    با توجه به طول تلومر بیماران APL و فعالیت بالای آنزیم تلومراز و همچنین اثر بخشی الیگونوکلئوتید طراحی شده بر روی سلول­های پرومیلوسیتیک NB4 ، به نظر می‌رسد استفاده از الیگونوکلئوتید مهارکننده تلومراز می‌تواند راه‌کاری جدید در درمان این بیماران باشد.
ارسال پیام به نویسنده مسئول

ارسال نظر درباره این مقاله
نام کاربری یا پست الکترونیک شما:

CAPTCHA


XML   English Abstract   Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Asghari kia L, Bashash D, Ghaffari S, Hamid poor M, Ghavamzadeh A. Induction of cell death and apoptosis in NB4 promyelocytic leukemic cells using Oligonucleotide as a telomerase antagonist . Sci J Iran Blood Transfus Organ 2016; 13 (1) :1-10
URL: http://bloodjournal.ir/article-1-949-fa.html

اصغری‌کیا لیلا، بشاش داود، غفاری سید حمیدا...، حمیدپور محسن، قوام‌زاده اردشیر. القای آپوپتوز در سلول‌های لوسمیک پرومیلوسیتی(NB4) توسط الیگونوکلئوتید ضد آنزیم تلومراز. فصلنامه پژوهشی خون. 1395; 13 (1) :1-10

URL: http://bloodjournal.ir/article-1-949-fa.html



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
جلد 13، شماره 1 - ( بهار 1395 ) برگشت به فهرست نسخه ها
فصلنامه پژوهشی خون Scientific Journal of Iran Blood Transfus Organ
The Scientific Journal of Iranian Blood Transfusion Organization - Copyright 2006 by IBTO
Persian site map - English site map - Created in 0.21 seconds with 41 queries by YEKTAWEB 4645